اثر و فايده تقيه به عنوان خدمت به دين و جامعه تشيع بر احدي پوشيده نيست؛ زيرا تشيع در كوفه به روزگار زيادبن ابيه بسيار ضعيف شده و از رجال نامدار شيعه احدي در آن باقي نمانده بود و در ايام حجاج هم وضع به جائي رسيد كه نسبت كفر و زندقه به شخصي بهتر از نسبت تشيع بوده است.
ولي از اين همه فشار، انزوا و تحت پوشش تقيه زندگي كردن ديري نگذشت تا اينكه تعداد راويان امام جعفر صادق (ع) طبق آماري كه ابن عقده ارائه داده است و شيخ طوسي در «رجال»، طبرسي در «اعلام الوري» و محقق در «معتبر» آورده اند، بالغ بر بيش از چهار هزار نفر شدند كه اكثر آن راويان، اهل كوفه بوده اند.
حسن بن علي وشا از محدثان شيعه و از اصحاب حضرت امام رضا (ع) و از روات موثق مي گويد: اگر مي دانستم احاديث امام صادق (ع) اين اندازه طالب و علاقمند دارد، آنها را بيشتر فرا مي گرفتم؛ زيرا من در همين مسجد كوفه نهصدتن را ديدم كه همه مي گفتند: حديث فرمود ما را جعفر بن محمد عليهما السلام. و تازه وشا جز اندكي از شاگردان امام را درك نكرده است.
بدين ترتيب راز كثرت روايت از امام صادق (ع) شناخته مي شود و روشن مي گردد كه چگونه امام، منبع دانشهاي سودمند و والاي بشري بوده و از زبان آن بزرگوار حكمها و حكمتها جاري گشته است و نيز دانسته مي شود كه چرا فرهنگ انتشار يافته از سوي امام به عنوان مذهب تشيع معروف شده و چگونه و چرا بزرگان و سرشناسان اهل سنت، مانند مالك، ابوحنيفه، سفيانها، ايوب سختياني، شعبه، ابن جريح و ديگران جملگي از امام ششم ما حديث شنيده و روايت كرده اند.
امام (ع) بدان سبب توانسته اينهمه خدمت انجام دهد كه خود را از جامعه كذائي آن روز دور نگاه داشته و از موارد تهمت دوري گزيده و از جدال بر سر خلافت و حكومت اجتناب فرموده است و در زير پوشش تقيه به سازندگي اساسي و اشاعه فرهنگ اسلامي پرداخته و معارف و فضائل اخلاقي را نشر داده است و اگر امام راهي جز اين انتخاب مي كرد آنهمه دانشها و فضيلتها را نمي توانست انتشار دهد و طبعاً مقام و منزلت ائمه اهل بيت ناشناخته و حقايق قرآني و علوم ديني زير ابرهاي تيره پنهان مي ماند و بشريت از اين معارف والا محروم مي گشت. [1] .
اگر امام روش خاص خود را پيش نمي گرفت، فضاحت و رسوائيهاي دو سلطه اموي و عباسي آشكار نمي گرديد و نيز كوس رسوائي فرقه هاي باطل زده نمي شد و حجت و بيان از سوي دانشمندان و ايدئولوگهاي اسلامي بر ضد منحرفان تمام نمي گشت و به هر حال اگر امام روش تقيه پيش نمي گرفت،امروزه جمعيت شيعيان به ميليونها تن نمي رسيد و آنان در همه بلاد جهان منتشر نمي گرديدند. [2] .
پس، از مطالب ياد شده تأثير تقيه در خدمت دين و شريعت شناخته گرديد و معلوم شد كه چگونه امام صادق (ع) در زير پوشش تقيه تاريكيها و تيرگيهاي ظلم و گمراهي را زدوده ومردم را با حقايق ايمان آشنا ساخته و شبهات و بدعتها را از ميان برده است (كه اگر امام تقيه نمي كرد، سلطه ستم پيشه عصر، مجال فعاليت به او نمي داد و در همان آغاز امر چراغ عمر شريفش را خاموش مي كرد.)
ما گمان نداريم كه شما پس از خواندن اين مطالب به ياوه هائي كه درباره تقيه گفته شده و مي شود، گوش فرا دهيد، و نيز نسبت دادن شيعه را به باطنيگري به علت همين پنهانكاري و راز داري، پنداري بيش نخواهيد دانست. ما با اين بيان، چهرء حقيقي تقيه را نشان داده ايم و براي كساني كه مدعي اند محاسن و خوبيهاي تقيه بر ما پوشيده است و روي ايدئولوژي تقيه پرده ضخيمي است و شايد پشت آن پرده هزاران عيب و نقص وجود داشته باشد، حقيقت امر را روشن ساخته ايم؛ زيرا چه بسا تبليغات چيهاي سوء مي گويند: كسي كه عقيده اش را پنهان مي دارد، مردم او را چگونه بشناسند و به مكنون دل او چگونه پي ببرند؟
آري، اين سخنان ياوه پس از تشريح ماهيت تقيه و بيان آثار آن در برهه هائي از زمان، ديگر قابل شنيدن نيستند؛ بويژه امروز كه در سايه گسترش و پيشرفت امر چاپ، دانشهاي شيعه و عقايد آنان انتشار يافته، پس پنهانكاري كجاست و تقيه كدام است.
بي شك تقيه جز در روزگاري كه شيعه در اقليت و امكانات محدود بوده، مورد نداشته و ندارد؛ زيرا اگر آن جميعت اندك هم در اثر بيباكي و ترك محافظه كاري از دم تيغ دشمن مي گذاشتند، اكنون ديگر از اهل بيت و دانشهايشان و اين همه احاديث و معارف نام و نشان و خبري نبود.
اما امروز كه وضع جهان دگرگون شده و شيعه سروساماني يافته و كتابهاي مختلف آنان دنيا را پر كرده است، ديگر از هيچ نويسنده يا خواننده اي پذيرفته نيست كه بگوييد: مذهب اماميه باطني است و آنان با پوشش تقيه زندگي مي كنند و ما از مبادي فكري و اعتقادي آنان اطلاعي نداريم و از اصول و فروع مذهبشان بي خبريم. زيرا كتابهاي شيعه در زمينه علوم و فنون مختلف چاپ شده و در اختيار همگان قرار دارد و منابع و مدارك در اين زمينه كاملاً فراوان است. [3] .
[1] هنگامي كه جامعه در انحطاط فكري و عقيدتي بسر مي برد و هنوز پيشواي شايسته را از زمامدار خود كامه و خودسر تشخيص نمي دهد، بايد زير بناي جامعه را عوض كرد و به انسانسازي پرداخت، والا اگر فرضاً حكومت را از دست غاصب گرفتيم، با كدام نيروي انساني كارها را سامان دهيم؟.
[2] راجع به شيعه، آمار نفوسي آنان، تعداد كشورها و شهرهاي شيعه نشين به كتاب «تاريخ شيعه» مراجعه فرمائيد.
[3] صفحاتي از زندگاني امام جعفر صادق (ع) محمد حسين مظفر، ص 153 - 64.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.